هتل عطر سیب سرخ

همشهری آنلاین_رابعه تیموری:  شاید بتوان این گروه را که با مجوز سازمان ملی جوانان تو منطقه ۱۷ راه اندازی می شود، مقدماتی جمع رسمی جوانان منطقه به شمار آورد، اما فراگیری جوانان همدستی لوله کوچک و کوشا اجتماعی در این منطقه اتحاد بی سابقه ای حلق. بسیاری از فعالان اجتماعی و افراد مؤثر منطقه ۱۷ اشخاصی هستند که در دوران نوجوانی در سرای کوچه یافت آباد (صبا) به بالندگی رسیده اند. در آن زمان این مرکز فرهنگی پاتوق نوجوانانی حیات که حروف زندگی خود را جست وجو می کردند. گزارش زیر روایت بروبیای این سرای خیابان کوچک داخل سال های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۶ است.  



از پا گرفتن سراهای محله حدود یک دهه می گذشت و هریک از این مراکز با اجرای برنامه های متنوع برای جذب مخاطبان تلاش می کردند. بسیاری از این برنامه ها غم مورد توجه و استقبال اهالی صبر گرفت و پای بسیاری از بانوان و تعدادی از آقایان بوسیله سراهای محله باز شد. کودکان حزن همپای مادران موجودی بوسیله سراها رفت وآمد داشتند و از پروگرام های مناسب سن خود استعمال می کردند، ولی نوجوانان و جوانان خیابان کوچک ها قشر گریزپایی بودند که تو بروبیای این مراکز جذابیتی احساس نمی کردند. آن سال ها بوستان صبا متشابه بسیاری از بوستان های منطقه به پاتوق و نگرش گذران اوقات فراغت نوجوانان تبدیل شده بود، اما جوانان محله تنها افرادی نبودند که در این بوستان می پلکیدند و معتادان و اراذل و اوباش هم مهمانان ناخوانده و همیشگی بوستان صبا بودند. سرای محله یافت آباد داخل در گلستان صبر داشت و چرخیدنش به خشکی امدن همان مدار و متد معمول سراهای محله موجب شده حیات شب نشینان بوستان صبا نسبت به اتفاقات داخل این مرکز بی تفاوت باشند، اما مدیر جوانی که بوسیله تازگی مدیریت سرای خیابان کوچک را پذیرفته بود، این وضع را بر هم زد و با تخلف های مداوم به داخل گلستان و هم گپ شدن با نوجوانان محله آنها را به کاربرد از امکانات و پروگرام های مرکز اغوا می کرد. رویه و رسم تلاقی با نوجوانان را هم خوب می دانست و حرف هایش به دل آنها می میتینگ: «داخل که این قدر صدای خوبی داری، چرا عضو دسته منظور سرای برزن نمی شوی؟... دلت می خواهد پلی استیشن بازی کنی؟ در آمفی تئاترسرا پلی استیشن گذاشته ام. آمفی تماشاخانه لپ تاپ و جهیز رایانه ای هم دارد، با دوستانت بیا درسرا بازی کن. اینترنت وای فای هم مجانی است... ت.» 

 امکانات لاکچری صغیر های یافت آباد
آن زمان خیر عزب تو برزن یافت آباد، بلکه در همه محله های جنوب تهران اینترنت وای فای، پلی استیشن و لپ تاپ امکاناتی لاکچری و کمیاب به شمار می آمدند که مانند آهن رباهایی پرقدرت نوجوانان را بوسیله سوی خود می کشیدند. چندان نگذشت که گلستان صبا تهی و سرای کوچه یافت آباد پر از هیاهو و دیو و طرب نوجوانان شد. این جاذبه ها فقط نوجوانان سربه راه خیابان کوچک را بوسیله سرای محله نمی کشاند و تا اینکه جوانکی که پیش از آن برای خودش یک پا قلدر بود و از کودکان بخاطر کاربرد از تاب و سرسره های گلستان صبا اجاره و پول الزام می گرفت، دیگر از سرای برزن دل نمی درنگ. مدیر محله بالغ پرس وجو می کرد و به متعاقب نوجوانانی می گشت که اوقات صبر خود را پای بساط دود و دم قهوه خانه ها خواه شرط بندی های لب شیار آهن تهران ـ اهواز می گذراندند تا با هزار زبان و متورم و تدبیر آنها را از آنجا خارج بکشد. شیوه سرای کوچه این حیات که هر جوان و نوجوانی با هر تیپ و اخلاق و معنوی می تواند از همه امکانات استفاده بطی ء و میان نوجوانی که با قشری موجه و آراسته به مرکز می آمد تا کسی که بدنی انباشته از خالکوبی و زیور تاک غیرمتعارف داشت، تفاوتی قائل نمی شد. در سرای محله صبا خط کشی میان محله ها هم فراموش شده بود و نوجوانان محله های دیگر منطقه می توانستند از خدمات این مرکز استفاده کنند. هزینه مصرف از امکانات سرای محله اندک بود و صغیر ها در ازای استفاده 
از امکانات، پسماندهای خشک منزل شان را تحویل می دادند. داخل آن زمان ظرفیت زباله های خشک جمع آوری شده تو سرای برزن یافت آباد به حد ای بود که با درآمد سودا آنها ۲۵ مایه ویلچر و ۱۰ تخت مواج بخاطر معلولان محله تدارک کردند. گاهی هم بچه ها در ازای تحویل وسایلی متشابه قلیان های خود می توانستند مدتی کامل به وای فای و اسباب بازی مجانی دسترسی داشته باشند.  



 سرگرمی های سالم 
نوجوانان برای ورزش و مشغولیت به سرای محله می آمدند، ولی همه زمانشان به بازی نمی گذشت و با تشکیل دسته های هنری مانند مشیت و تئاتر، کانون های ادبی شعرخوانی، نویسندگی و... بوسیله فعالیت های متعددی می پرداختند که سیل جوایز مسابقات فرهنگی و هنری را بخاطر آنها به ارمغان می آورد و آوازه نیک سرای خیابان کوچک یافت آباد و نوجوانان مستعد منطقه را در مناطق متنوع شهر اهتزاز می کرد. پس از ساعات اداری فعالیت سراهای کوچه به اختتام می رسید، ولی چراغ سرای محله یافت آباد تا نیمه شب محسوس بود و طفل های خیابان کوچک مشغول فعالیت های فرهنگی و هنری بودند. دیگر نوجوانان برزن در میان معتادان و اراذل واوباش گوشه و کنار بوستان صبا نمی پلکیدند، اما باز حزن این گلستان برای شب نشینی خانواده ها امن نبود. کشاندن هیاهوی بچه ها از چهارچوب سرای خیابان کوچک بوسیله فضای بوستان، فن مدیر کوچه برای جمع کردن قوم ها در آنجا بود. او دوربین های حرفه ای و جهیز ضبط و پخش صوت دراختیار طفل ها گذاشت و گفت: «امکانات سرای برزن و توان من در اختیار شما. کاری کنید که خانواده ها گلستان صبا را مملو کنند تا معتادان و اراذل و اوباش درون اینجا عاطفه حمایت نکنند.» نوجوانان محله هم مجادله شبانه ای به نام «رادیو صبا» راه انداختند و هر شب با اجرای برنامه های شاد و متنوع رادیویی، خانواده های چهارگوشه منطقه را به گلستان صبا می کشاندند.  

 این راه ادامه دارد
گذشت زمان جمع نوجوانانی را که درون سرای محله یافت آباد گردهم آمدند از غصه نپاشیده است. هریک از این نوجوانان دست خط عمر سندیت را علنی کرده اند و تو گوشه ای از منطقه مبتلا کار و فعالیت هستند، ولی همیشه حاضر به یراقند تا برای خدمت بوسیله خیابان کوچک ها پاشنه ها را ورکشند. همیشه تیمار محور این گروه ها و فعالیت های دسته پرسنل «آرش بخشا» است. بخشا دیگر مدیر محله یافت آباد نیست، ولی هنوز هم نمی تواند بوسیله سرنوشت جوانان و نوجوانان منطقه بی فرق باشد. او با تعدادی از نوجوانانی که در سرای محله یافت آباد جسم کشیدند، گروه «خیرخواهان فلاح» را تشکیل داده که تو استفهام به نیازمندان و اجرای برنامه های فرهنگی از پابه سن گذاشته ها و قسمت قسمت کردن های اسم و تشریفات دار سبقت گرفته اند. گروه خیرخواهان فلاح داخل دوران مسری ویروس کرونا برای سلامتی غصه خیابان کوچک ای های خود سنگ تمام گذاشتند و از ضدعفونی معابر تا توزیع بسته های بهداشتی، فرهنگی و موادغذایی را برعهده گرفتند. گروه «نیک اندیشان جوان روستا» هم با همت بخشا وضع اندازی می شود. او می خواهد راه وچاه زندگی تندرست و عزتمند را به تبار دیگری از نوجوانان منطقه بیاموزد.  

بانی گروه خیرخواهان فلاح و نیک اندیشان جوان دهکده از ساکنان منطقه ۱۷ است
کشف توان نوجوانان و جوانان خیابان کوچک

 مقطع کارشناسی لفافه مهندسی صنایع را درون دانشگاه صنعتی عفیف گذرانده و در مقطع کارشناسی ارشد، رتبه ۳ این لفافه را به دست آورده است. رتبه اول مقطع دکترای رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیرکبیر را کسب کرده و در دانشگاه صنعتی امیرکبیر تحصیل می یواش. این افتخارات «آرش بخشا» سبب شده درهای باغ سبز فراوانی بوسیله رویش باز شود و او را بخاطر پرورش در دانشگاه های عفیف کشورهای آمریکا، کانادا و امارات جلب کنند، اما بخشا درون کنار هم محله ای های خود الباقی تا برای نوجوانان محله اش وضع صعود را متصل کند و بخاطر محله خویشتن معروف نیک به ارمغان آورد. گزارش زیر شرح گوشه ای از زندگی وتلاش های این جوان نخبه و تأثیرگذار محله یافت آباد است.  
دکتر «آرش بخشا» که حالا داخل شباب هلدینگ و کلکسیون اقتصادی عریض و طویلی را اداره می کند، پیرامون نوجوانی آسوده و مرفهی را نگذرانده است. او تعریف می نرم: «تو ۱۲ سالگی پدرم را از دست دادم، ولی مادری خبره داشتم که با طولانی مشغله هایش به ماندگی مراقب بود استعداد و توانایی های فرزندانش در مسیرهای لغزش صرف نشود. من در فقیه کودکی سعی می کردم کمک حال او باشم. مثلاً از پایانه اتوبوس ها تخم مرغ شانسی را شانه ای می خریدم و در محله بوسیله رخساره دانه ای می فروختم. از نوجوانی هم معلم خصوصی همکلاسی هایم بودم.» بخشا هنوز هم بعضی از خاطرات دیو دوران نوجوانی خویشتن را از یاد نبرده و متقی است این اتفاقات سبب شده نسبت به سرنوشت نوجوانان مستعد و محروم تیمار محله ای هایش عاطفه مسئولیت بطی ء. او ستایش می کند: «شاگرد ابتدا مدرسه بودم، ولی مربوط به نتوانستم ۱۲ تومان خرج اردوی مکتب را بپردازم بوسیله زبان اردو نرفتم. آن روز که همکلاسی هایم به اردو رفتند و من در خانه ماندم مفرط حال قباحت داشتم. بخاطر من داشتن وسایلی مانند دوربینی که فلاش بزند و دکمه داشته باشد یک آرزو بود.» او درون جوانی و نخستین روزهای ورود بوسیله دانشگاه صنعت شریف در اتلیه پرچم سازی به عنوان مستخدم مبتلا امر شد، اما نبوغش تو محلول مشکلی که در خط تولید پیش آمده بود، باعث شد دوران کارمندی اش عمری بیشتر از ۳ روز نداشته باشد و مدیر تولید کارخانه شود.  

 دغدغه ها و دلمشغولی های بزرگ 
حقوق و مزایای مدیریت کارخانه برای دانشجوی جوان کوچه یافت آباد این امکان را فراهم می کرد که زندگی مرفه و دور از حسرت های طفولیت داشته باشد، اما نگرانی او برای آینده کودکان مستعدی که سرنوشتی مانند او داشتند رهایش نمی کرد و مقدار یدکی از درآمد او برای فراهم کردن امکانات پرورش و معیشت کودکان بی سرپرست صرف کردن می شد. وضعیت این کودکان دغدغه مجرد ابدی بخشا حیات و حتی زمانی که به عنوان دانشجوی برتر دانشگاه معرفت و صنعت برای گذراندن دوروبر های علمی رشته های نفت و پتروشیمی به کشورهای دوبی و ایتالیا سفر کرد، بوسیله تعاقب تجربه های ابتکاری این کشورها داخل حوزه آسیب های اجتماعی و کار کودک بود. بخشا در باهم اتحاد کردن با گروه های مردم سرشت حامی کودکان بی سرپرست تجارب زیادی بوسیله دست آورد و پس از گذراندن گرداگرد های مهارتی پیشگیری از آسیب های مدنی نزد روان شناسان برجسته، «بنیاد خیریه ناحیه دانش» را تأسیس کرد تا با آزادی انجام بیشتری علم و تجربه و قابلیت مالی خود را صرف عمر این کودکان کند. این کبیر نخبه محله یافت آباد راه پول درآوردن و فعالیت های اقتصادی را خوب می دانست و درون حالی که دانشجوی مقطع دکترای رشته مهندسی صنایع درس بود، کلکسیون اقتصادی اهمیت را اسلوب اندازی و مدیریت می کرد، ولی وقتی زمان هزینه و توزیع ثروت و درآمدش می رسید، دلمشغولی هایش همگی محاسبات اقتصادی اش را برهم می زد. همین دلمشغولی ها غم او را واداشت که بدون توجه به همه قواعد معرفت اقتصاد در قطعه زمین های چند هزار متری داخل شرق تهران و خصیصه کشور ۲ مرکز شبه خانواده کودکان بی سرپرست و خیابانی دایر کند.  
 دینم را هنوز به کوچه ادا نکرده ام 
جوان منتخب محله یافت آباد با وجود همه فعالیت های ریز و درشت علمی، اجتماعی و اقتصادی در گوشه وکنار کشور، احساس می کرد به محله خویشتن دینی ایفا نشده دارد. او می گوید: «از اینکه محله من به عنوان یک برزن محروم و آسیب پذیر شهرت نمایان کرده حیات عاطفه بدی داشتم و دلم می اشتیاق برای ترفیع و آبادانی برزن ام قدمی بردارم. من کاملاً خاطرجمعی و باور داشتم که بهترین مسیر پیشرفت خیابان کوچک توانمند کردن قشر جوان است تا با توانایی خویشتن کمبودهای محل زندگی شان را رفع کنند. در این طور شرایطی یکی از شهرداران نواحی لمحه منطقه به من پیشنهاد کرد به عنوان مدیر کوچه تو سرای یافت آباد مشغول شوم و غلام که معتقد بودم سراها برای آبادی محله ها ظرفیت یدکی دارند این پیشنهاد را پذیرفتم.» درون اطراف فعالیت بخشا درون سرای خیابان کوچک یافت آباد، این مرکز به محل کشف و پرورش استعدادهای کبیر منطقه تغییر شد و بسیاری از افراد موفق منطقه با دستیار بخشا مسیر زندگی خود را پیدا کردند. حتی دعوت مجله های رنگارنگ دانشگاه های معتبر گیتی علت نشد جوان نخبه، فروتن و خوش برخورد محله یافت آباد از برزن اش بیرونی بکند و بخشا هنوز هم بوسیله نشانی شورایار محله یافت آباد، جانشین نویسنده کارگروه فرهنگی و اجتماعی شورایاران منطقه ۱۷، ادیب گروه های انسان خلقت سپاه، بسیج و شورای شهر مناطق ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۷ و ۱۸ به منطقه و خیابان کوچک خود خدمت می بطی ء.  

ناگفته های اهالی
  • ۹۹/۰۷/۰۹

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی